کیمیاگر.مایکل اسکات.نقد
تاريخ : دو شنبه 12 تير 1391برچسب:کیمیاگر,مایکل اسکات,نقد, | 14:2 | نويسنده : ranius

اگر از طرفداران این کتاب یا از کسانی هستید که تصمیم بر خواندن این کتاب دارید،پیشنهاد می کنم نقد را نخوانید!

من چند شب پیش رمان کیمیاگر مایکل اسکات رو خوندم.

با تمام احترامی که برای طرفداران این مجموعهی قائلم،ولی بعد از گرگ و میش مزخرف ترین رمانی بود که خوندم.

حد اقل می تونیم بگیم  گرگ و میش برای مخاطب خاص نوشته شده و شاید به خاطر سبکش خوشم نیومده.

ولی این یکی واقعا مسخره بود.به نظرم اصلا گیرایی و جذابیت یک اثر فانتزی رو نداشت و یک فانتزی خوب نبود.

نویسنده در جای جای داستان تلاش کرده تا اطلاعات خودش رو به رخ خواننده بکشه و احساس می کنم در بعضی جاها این بسیار اضافی بوده.

شاید خیلی ها رمان می خونند به خاطر پر کردن وقت یا این که دوست دارند رمان بخونند.اما من رمان می خونم چون عاشق حسی ام که پس از پایان رمان به انسان دست می دهد.و همینطور دوست دارم چگونگی انقال هیجان و ترس رو بیاموزم و از اون در داستان هام استفاده کنم.ولی پایان جلد اول به من یچ حسی دست نداد.داستان انگار روی هوا رها شده بود و من احساس پوچی می کردم.

بخش فانتزی اثر بسیار ضعیف بود.فرض کنید هاله ای به دورتان وجود دارد که شما آن را نمی بینید و با استفاده از آن به جادو می پردازید.

حتی گفت گو ها و مشاجره ها هم بسیار مصنوعی بود.دقیقا شبیه همون داستان هایی که من قبلا می نوشتم و بسیار از چارلز دیکنز متشکرم که من رو از این سبک داستان نویسی نجات داد!

موضوع کلی داستان درباره ی یک خواهر و براد دوقلو به نام های جاش و سوفی می باشد که دارای دو هاله ی طلایی و نقره ای اند و هاله هایشان در یک کتاب  به نام آبراهام دانشمند پیش گویی شده که می توانند دنیا را نجات دهند یا آن را نابود کنند.نیکلاس فلامل و همسرش که به خاطر معجون های عمرشان هنوز زنده اند نگهبانان کتاب اند.

عده ای با نام باستانیان خبیث نیز که مدت ها قبل  بر زمین حکومت می کرده اند و حالا می خواهند دوباره برگردند و حکومت زمین را به دست بگیرند، دست به دامان دکتر جان دی می برند و در عوض قول پادشاهی زمین را پس از پیروزی اشان به او می دهند.

 

دیگه دارم از کتاب هایی که موضوعشون حول یک پیشگوییه حالم به هم می خوره.باز لا اقل پیشگویی هم پیشگویی های هری پاتر و پرسی جکسون.در این رمان پیشگویی بسیار تکراری است.

شخصی که می آید و می توانند دنیا را نجات دهد یا نابود کند!

شما در این رمان هیچ چیز غیر منتظره و شگفت آوری را نخواهید دید و تمام اتفاقات رمان قابل پیش بینی است.

مثلا من با خواندن جلد یک فهمیدم که در انتهای جلد شش نیکی بر بدی چیره می شود .

من جلد یک را خواندم و مطمئنا جلد های بعدی این مجموعه را نخواهم خواند.شاید به نظرتان این نقد بسیار یک طرفه بیاید اما به نظر من هیچ چیز شگرفی در داستان دیده نمی شود و من تنها علت پرفروش بودنش را تبلیغات می دانم.

به هر حال حق تصمیم گیری با خودتان است.من ولی پیشنهاد می کنم این کتاب را در اولویت های خود برای خواندن یک رمان خوب قرار ندهید ولی اگر می خواهید تصمیم گیری با خودتان است و می توانیداین رمان را تهیه کنید.

به امید آن که شما از آن خوشتان بیاید.

من فقط نظر شخصی ام رانوشتم.

احتمالا در پست بعدی یک رمان دیگر را نقدش را می نویسم.



نظرات شما عزیزان:

احسان
ساعت22:06---6 تير 1392
سلام
در واقع چیزی که همه ی ما می دونیم اینه که همیشه طرف خوبی توی اکصریت داستان ها پیروز می شه ولی ما فقط کتاب رو می خونیم که ببینیم چه جوری قراره یروز بشه.
من موافقم که این رمان مزخرفی بود و حاضرم تمام اشکاات ادبی شو به همه ی دوستانی که طرفدار این رمانند بگم این کتاب واقعا داغون بود.


یکی
ساعت0:06---7 فروردين 1392
نفهم ! که از داستان سر در نمی یاری بفهم که اگه نمی فهمی حرف اضافی نزن

شیدا
ساعت21:04---6 فروردين 1392
از نظر من نویسنده می خواسته اطلاعاتش را به دیگران هم نشان بدهد.فقط افراد بی ذوقی می توانند همچین پیشنهادی بدهند.اگه کتاب مشکلی داشت انتشارات بهنام این کتاب را به چاپ نمی رسوند.شما می گید احساس پوچی می کنید در حالی که من و دوستانم هنگام خواندن این کتاب هیجان و بی صبری از سر و رویمان می باریدپاسخ:من نظر خودم رو با توجه به شرایط اون موقع و کتاب هایی که اون موقع خونده بودم خیلی بد و با زبان خیلی تندی نوشته بودم.بابت همین هم معذرت می خوام.هم از شما هم از اون(( یکی)) که بابت نظرات من راجع به کتاب ناراحت شده بود.ولی در مورد کتاب هم این ک انتشارات بهنام اگه خوب نبود به چاپ نمی رسوندش دلیل نمیشه!کتابسرای تندیس هم به موازات هری پاتر کلی کتاب دیگه چاپ کرده که شاید خیلی هاشو اصلا ندونید چی به چیه.مگه ملاک خوب بودن کتاب انتشاراته؟ منظور من از اظهار پوچی،تقریبا یه حسی مثل اینکه تا این جاش وقتمو تلف کردم!فکر کنم تفاوت نظرهای ما به این جا بر می گرده که کتاب دو شخصیت قهرمان یکی پسرو دیگر دختر داشته،در چنین مواقعی معمولا خواننده با شخص همجنس خودش هم ذات پنداری می کنه.اینطور که شما از خواندن این کتاب هیجان زده شدید به این علته که تونستید با شخصیت این کتاب هم ذات پنداری کنید،ولی من به هیچ وجه نتونستم با شخصیت پسر هم ذات پنداری کنم.هنوز نخوندم بببینم اون موقع چی نوشتم ولی باز هم با این وجود اگه چیزی نوشتم که ناراحتتون کرده معذرت میخوام.

حسین
ساعت10:08---27 اسفند 1391
باید بانید که در پایان جلد 4 جاش با دی همدست میشه و در جلد 6 سوفی رو جاش میکشهپاسخ:اگه اینقدر آخرش بد تموم میشه،پس با کمال میل سایر جلدهاشم می خونم!فقط یه سوال.این کتاب در جلد شش به پایان میرسه؟

دوست
ساعت3:56---3 آذر 1391
سلام

دوست عزیز من نمی دونم معلومات شما در رابطه با نویسندگی و همچنین نقد چقدره، ولی ظاهراً با اصول نقد چندان آشنایی ندارید. اینکه به یک کتاب این طور پرداخته بشه چندان منصفانه نیست!

پیشنهاد می کنم به جای حس خودتون ایرادات ادبی یا نثر یا فضا سازی ها یا ایرادات دیگه این کتاب رو بیان کنید. اینکه شما با این کتاب حال کردین یا حس مورد نظر رو به شما نداده نقد محسوب نمیشه!

به نظرم بهتر طوری با نوشته های دیگران برخورد کنید که دوست دارید با نوشته خودتون برخورد بشه!

موفق باشید
پاسخ:حق با شماست اونموقع من پرسي جكسون جلد دو إز سري دو رو تازه تموم كرده بودم بعدش إينو خوندم خيلي به نظرم جالب نيومد.در هر صورت حق با شماست


مجتبی
ساعت23:39---10 مرداد 1391
شما نوشتی که :من با خواندن جلد یک فهمیدم که در انتهای جلد شش نیکی بر بدی چیره می شود .

همه ی کتاب ها همینن

همیشه خوبی برنده می شه.

کتاب هری پاتر هم از همون اول معلوم بود هری ولدومورت رو می کشه.

در ضمن رمان بدی هم نیست.
پاسخ:منظورم این بود که این دیگه خیلی تابلوئه! هری اینقدر تابلو نبود و با وجود این که می دونستیم ولدمورت رو شکست میده اتفاقات اطرافش ما رو جذب می کرد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پيچک